صفحه 270
مسئله 1791- جعاله آن است كه انسان قرار
بگذارد در مقابل كارى كه براى او انجام مىدهند، مال معيّنى بدهد؛ مثلاً بگويد هر
كس گمشدۀ مرا پيدا كند، ده تومان به او مىدهم، و به كسى كه اين قرار را مىگذارد «جاعل»
و به كسى كه كار را انجام مىدهد «عامل» مىگويند، و فرق بين جعاله و اينكه كسى را
براى كارى اجير كنند اين است كه در اجاره بعد از قرارداد، اجير بايد عمل را انجام
دهد و كسى هم كه او را اجير كرده، اجرت را به او بدهكار مىشود، ولى در جعاله،
عامل مىتواند مشغول عمل نشود و تا عمل را انجام ندهد، جاعل بدهكار نمىشود.
مسئله 1792- جاعل بايد رشيد باشد و از روى
قصد و اختيار قرارداد كند و شرعاً بتواند در مال خود تصرّف نمايد.
مسئله 1793- كارى را كه جاعل مىگويد براى او
انجام دهند، بايد حرام نباشد، و نيز بايد غرض عقلايى داشته باشد. پس
اگر بگويد هر كس شراب بخورد يا در شب به جاى تاريكى برود، هزار تومان به او
مىدهم، جعاله صحيح نيست.
مسئله 1794- اگر مالى را كه قرار مىگذارد
بدهد معيّن كند، مثلاً بگويد هر كس اسب مرا پيدا كند اين گندم را به او مىدهم،
لازم نيست بگويد آن گندم مال كجاست و قيمت آن چه مقدار است، ولى اگر مال را معيّن
نكند، مثلاً بگويد كسى كه اسب مرا پيدا كند ده من گندم به او مىدهم، بايد گندمى
كه متعارف در بازار است بدهد.
مسئله 1795- اگر جاعل مزد معيّنى براى كار
قرار ندهد، چنانچه كسى آن عمل را انجام دهد، بايد مزد او را به مقدار متعارف بدهد.
مسئله 1796- اگر شخصى پيش از قرارداد كار را
انجام داده باشد، يا بعد از قرارداد به قصد اينكه پول نگيرد انجام دهد، حقّى به
مزد ندارد.
مسئله 1797- پيش از آنكه عامل شروع به كار
كند، جاعل و عامل مىتوانند جعاله را به هم بزنند.
مسئله 1798- بعد از آنكه عامل شروع به كار
كرد، اگر جاعل بخواهد جعاله را به هم بزند اشكال ندارد، ولى بايد مزد مقدار عملى
را كه انجام داده به او بدهد.
صفحه 271
مسئله 1799- عامل مىتواند عمل را ناتمام بگذارد، ولى اگر
تمام نكردن عمل اسباب ضرر جاعل شود، بايد آن را تمام نمايد. مثلاً اگر كسى بگويد
هر كس چشم مرا عمل كند فلان مقدار به او مىدهم و پزشکِ جرّاحى شروع به عمل كند،
چنانچه طورى باشد كه اگر عمل را تمام نكند چشم معيوب مىشود، بايد آن را تمام
نمايد، و در صورتى كه ناتمام بگذارد، حقّى به جاعل ندارد، بلكه ضامن هم هست.
مسئله 1800- اگر عامل كار را ناتمام بگذارد،
چنانچه آن كار مثل پيدا كردن اسب است كه تا تمام نشود براى جاعل فايده ندارد، عامل
نمىتواند چيزى مطالبه كند، و همچنين است اگر جاعل مزد را براى تمام كردن عمل قرار
بگذارد. مثلاً بگويد هر كس لباس مرا بدوزد هزار تومان به او مىدهم؛ ولى اگر
مقصودش اين باشد كه هر مقدار از عمل كه انجام گيرد براى آن مقدار مزد بدهد، جاعل
بايد مزد مقدارى را كه انجام شده به عامل بدهد.